گالری عکس

ساخت وبلاگ

برو پایین میخوام با واقعیت زندگی آشنات کنم

.

 

.

عزیزم —–> واقعیت زندگی

واقعیت زندگی —-> عزیزم !

.

 

حیف نون میره آزمایش ژنتیک میده

میفهمه نمیتونه دایی بشه !

.

.

پیامک خنده بازار

تا حالا به این فکر کردین ؟

چرا سیصد تومن ، سی تا صد تومنی نمیشه

ولی هشتصد تومن ، هشت تا صد تومنی میشه !؟

.

.

جدید ترین اس ام اس های خنده بازار

تذکر :

اگر در سیزدهم فروردین شما همچنان مشغول دید و بازدید هستید

به اطلاعتون میرسونم شما مشکوک به داشتن سرطان صله رحم هستید !

.

.

معلم تاریخ : حکومت مغول ها از کجا تا کجا بود ؟

حیف نون : آقا مطمئن نیستم ولی فک کنم از صفحه ۱۵ تا ۲۶ !

.

.

برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد

اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !

.

.

جوک و اس ام اس جدید

مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:

میتونم بهت اعتماد کنم ؟!

در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده !

.

.

 

غضنفر زن نداشته ، میره محضر ماشین بفروشه

طلاقش میدن !

هنوزم داره قسط مهریه میده !

.

.

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧسلت  ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ۱۴۴ ، ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ !

.

.

دنبال یه شرکت حمل و نقل معتبر می گردم

سراغ نداری ؟

اگه پیدا کردی بهم خبر بده

میخوام بگم بیاذ مرده شورتو ببره !

.

.

یارو زنگ میزنه رستوران میگه غذا چی دارید ؟

خانمه میگه : پیتزا ، جوجه کباب ، کوبیده ، مرغ ، استیک

یارو میگه خوش بحالتون ما تو یخچال کوفت هم نداریم !

.

.

لذتی که در غیبت کردن هست در تعریف و تمجید نیست !

(جاریِ زنِ دکتر شریعتی)

.

.

الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم

بعدش سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم !

.

.

بهار امد و با خود گل اورد

تابستان امدو با خود گرما اورد

پاییز امد با خود مدرسه را اورد

زمستان امد و با خود برف را اورد

حالا این وسط تو چیکاره ای !؟

.

.

عضنفر با حیف نون نشسته بودن

غضنفر : دو دوتا ؟

حیف نون : شش تا

غضنفر کمی فکر میکنه و میگه : اهان از اون راه رفتی !

.

.

از غضنفر میپرسن : یک اسب مسابقه چه نوع مواد غذایی مضرف میکنه ؟

میگه : فست فود !

.

.

میدونی خلوت ترین و بیصدا ترین جای دنیا کجاست !؟

بخش شکایت در کارخانه بسته بندی چتر نجات !

.

.

پرفسور بازرگانی : مهمترین منبع تامین مالی برای شروع کسب و کار چه چیزی است؟

شاگرد: “پدر”

.

.

ناراحت نشو اگه کسی یه نفر دیگه رو به تو ترجیح داد

چون تو نمیتونی یه میمون رو متقاعد کنی که عسل شیرین تر از موزه !

.

.

یکی از مزایای پسر بودن اینه که

هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی، آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت

هیچی نمیشه!

نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ….!

.

.

معلم به دانش آموزان میگه :

الف = ب

ب = ج

پس : الف = ج

دانش آموز میگه:

من شما را دوست دارم.

شما دخترتان را دوست دارید.

پس من دخترتان را دوست دارم !

.

.

“چک آب” چیست !؟

به عملی که در آن فرد قبل از وارد شدن به توالت شیر آن را باز کرده

و از وصل بودن آب اطمینان حاصل میکند تا مبادا بعد از اتمام کارش

دچار مشکلات ناشی از بی آبی در توالت گردد !

.

.

پسره به دوست دخترش اس.ام.اس میده :

عزیزم.میای خونه مون؟

اگه موافقی عدد ۱ رو وارد کن

اگه مخالفی عدد ۳۱۴۱۷۱۹۲۰۲۳۴۵۷۸۹۰۷۶۶۴۶۴۶۵۵۵۴۵۵۵۴۵۵ رو وارد کن !

.

.

It is nice to be important but its important to be nice

از جملات قصار دکتر ببعی !

.

.

You know why women starts with ‘W’…
because all questions start with “W”.. !
Who ?
Why ?
What ?
When ?
Which ?
Whom ?
Where ?
&
Finally Wife..!!


 

گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 265 تاريخ : جمعه 4 بهمن 1392 ساعت: 10:23

موضوع انشاء : وقتی بعد از نماز با خدا صحبت می کنم دلم می خواهد...

لینک دانلود مستقیمhttp://persiandrive.com/299819
گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 252 تاريخ : چهارشنبه 27 آذر 1392 ساعت: 16:19

من اصلا به آنتی ویروس اعتقاد ندارم چون ویروسای لپ تاپم بر اثر کهولت سن از بین میرن !

.
.
.

یعنی ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ :|
یه ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ…
ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩه
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ !
.
.
.تو خونه شما هم کاربرد توری پنجره اینه که نذاره پشه ها از خونه برن بیرون ؟؟؟

.
.
.با اعصاب خراب اومدم نشسنم میگم دیدی چی شد ؟ امروز نه ورزش کردم نه وزن کم کردم !گودزیلا دراومده میگه : چرا وزن کم کردی … مگه نرفتی دستشویی ؟؟؟محض اطلاعتون ارض کنم که ۵سالشه !

.
.


من اصلا به آنتی ویروس اعتقاد ندارم چون ویروسای لپ تاپم بر اثر کهولت سن از بین میرن !

.
.
.

یعنی ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ :|
یه ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ…
ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩه
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ !
.
.
.تو خونه شما هم کاربرد توری پنجره اینه که نذاره پشه ها از خونه برن بیرون ؟؟؟

.
.
.با اعصاب خراب اومدم نشسنم میگم دیدی چی شد ؟ امروز نه ورزش کردم نه وزن کم کردم !گودزیلا دراومده میگه : چرا وزن کم کردی … مگه نرفتی دستشویی ؟؟؟محض اطلاعتون ارض کنم که ۵سالشه !

.
.


چقدر خوبه وقتی که داری جوجه کباب درست میکنی خودش بچرخه و بگه : اینجام … اینجام … اینجام نپخته …این دانشمندا چیکار میکنن پس ؟ الکی دارن فقط حقوق میگرن …

.
.
.
دختره مهریه ش رتبه کنکورش نباشه صلواااااااااااااااااات …

.
.
.
قرص کامل پشه کش تو اتاقم دود کردم به طوری که اجسام از فاصه ۲۳٫۵ میلیمتری قابل رویت نیستن ، بازم پشه ه میاد زیره گوشم صدای هیلیکوفتِر درمیاره !!!یاد “جان سخت ۴″ افتادم …

.
.
.

یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی
وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره ، یا گرسنه ای یا سیر !
.
.
.
به سلامتی مادری که اگـه ۱۰۰ تـا پـریز خالی هم باشه
برا وصل کردن جاروبرقی ، گوشیه تو رو از شارژ در میاره !
.
.
.
دقت کردین دو جا جاذبه زمین هیچ شمرده شده یکیش تو خارج از جو زمینه
یکی دیگشم تو کارتون فوتبالیستهاس !!
.
.
.
دوسـتـای واقـعـی پشت سر هم حـرف نـمیـزنـن
جمع میشن با هـم پشت سر بـقیـه حرف میـزنن !!
( از کتاب اصول زن بودن – جلد ۸ – پـاورقی صفحه ۲۰۱۳ )
.
.
.
آیا میدانید چه کسی اولین بار ماست رو کشف کرد
آیا میدانید چه کسی اولین بار آن را با خیار قاطی کرد
آیا میدانید چه کسی به آن گردو و نعنا را افزود
لامصب خیلی حال میده ، هرکی بوده دمش گرم !
.
.
.
بعضیا هم هستن اینقد ماهن که میخوای هی نگاشون کنی
چیه؟
چرا  زل زدی به من؟
.
.
.
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ
ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﮕﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ﺑﻬﺶ
ﻧﺦ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ
ﺑﺎﻟﻬﺎﺷﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪﻡ ﻣﯿﺒﺴﺘﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺳﺮ ﻧﺦ, ﺑﻌﺪ ﻣﮕﺲ
ﺳﺎﻟﻤﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﮑﺴﻞ
ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ |:
ﻻﻣﺼﺐ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ ﭘﺮﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ
.
.

.

این دخترا واسه چی اینقدر حساس شدن ؟زنگ زدم به ساناز تا اسم سارا رو شنید قطع کرد ؛ همش به خاطر این نیلوفره که حواس واسه آدم نمیذاره ، گیر داده میگه لاله کیه ؟ گفتم منظـورت لادنه ؟ اونم قهر کرد …اصن ولشون کن بابا … بذار یه زنگ بزنم به شادی چون فقط اون و مهسا و نسترن و سمیرا و شیما منو درک میکنن !



.
.
.
ﺑﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺩﻭﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺱ ، ﺑﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﺸﯿﻢ ﮐﻢ کم !

.
.
.
باید به بعضیا گفت : بیکار نشینید ، بیاید با احساسات هم بازی کنید !

.
.
.
به بعضیا باید گفت : عزیزم تو از شعورت استفاده کن اگه تموم شد من بازم برات میخرم !

.
.
.

عشق ۲ حالت داره عشق مادر به فرزند و عشق خدا به بنده
بقیه ش تاثیرات هورمونیه !
.
.
.
ﺑﻪ ﮐﺎﻓﻪ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ
ﻧﮕﺎﻩ ﺳﻨﮕﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺯﺭ ﻧﺰﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ۲ ﻫﻔﺘﺲ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﺷﺪﻩ !
.
.
.
یکی از پیچیده ترین آدرس دادنا
دادن آدرس به کسیه که داره پشتتو میخارونه هست :|
.
.
.
ﻣﺎ ﺩﻣﺎﻍ ﻓﺎﺑﺮﯾﮑﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺍزﺩﻣﺎﻏﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽﻫﺎ ﺑﺎ ﮔﻮﺵ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ:))))
.
.
.
هر وقت یکی یه جوک خیلی بیمزه براتون تعریف کرد الکی بلند بلند بخندین
وگرنه فکر میکنه متوجه نشدین جوکشو تکرار میکنه و بیشتر حالتونو بهم میزنه !
.
.
.
به مجرد خونه اجاره نمیدن
به مجرد مسکن مهر نمیفروشن
به مجرد وام ازدواج نمیدن
یه دفه به مجرد زن هم ندید هم خیال خودتونو راحت کنید هم خیال ما  !
.
.
.
زنگ زدم مدرسان شریف!!
گفت : بله ، بفرمایید
گفتم : مدرسان شریف :|
گفت : بله ، درسته امرتونو بگید
گفتم : مدرسان شریف :|
گفت : مسخره کردین؟:/
گفتم : مدرسان شریف.
گفت دیگه مزاحم نشید :|
گفتم : مدرسان شریف :))
حقشونه کصااافطاااا یکم بفهمن ما چی میکشیم :|
.
.
.
لامصـــب بعضیا ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﻋﯿﻨﻪ ﻫﻨﺪﻭﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻥ
ﻋﯿﻨﮑﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭن ﺍﺻﻦ ﺗﺼﻮﺭﺍﺗﻪ ﺁﺩﻡ ﻟﻪ ﻣﯿﺸﻪ :|
.
.
.
میدونی بزرگ شدن یعنی چی ؟
یعنی سوژت واسه خنده کم میشه !
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﻡ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻴﺸﻦ :
ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻭﻝ
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﭼﻮﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﺷﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ
ﺗﻮ ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﺎ ﻧﻤﻴﺸﺪﻥ
ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﯿﻤﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
.
.
.
صدا و سیما در طی اقدامی مسرت بخش تصمیم به تاسیس بیست و یکمین
شبکه خود با عنوان “شبکه حلزون” گرفت.
این شبکه به منظور افزایش الانتویین و کلاژن و همچنین
کاهش خجالت از پوست به صورت بیست و چهار ساعته
اقدام به پخش تبلیغات “کرم حلزون” خواهد کرد
.
.
.
ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﺻﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻦ!
ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ
ﯾﮑﻤﯽ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ
ﻭ ﯾﮑﻤﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ
ﻭ ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻔﺮﯾﺢ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﺮﯾﺪ
ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺮﺟﯿﻬﺎ ﺑﺎﻻﯼ ۴ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ
۲ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮ زعفرانیه
ﯾﻪ ﻭﯾﻼﯼ ۵۰۰۰ﻣﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ
ﻭ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﺍ ﺳﺮ ﺩﺭﻧﻤﯿﺎﺭﻳﻦ!
:|
گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 251 تاريخ : يکشنبه 17 شهريور 1392 ساعت: 21:16

با سلام و خوش آمد گويی به شما اميدوارم از اين

وبلاگ خوشتان بيايد و در ضمن نظر فراموش نشود.

 

گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 232 تاريخ : يکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت: 1:2

جهت دیدن و یا دانلود عکس با کیفیت بالا  بر

روی گالری عکس و گالری ورزشی کلیک کنید.

گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 248 تاريخ : يکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت: 1:1




سوم ژوِئن سال 1977 و یا بهتر بگوییم 13 خرداد 1355 در تهران به دنیا آمد. در یک خانواده اصیل با وضعیت مالی و اجتماعی خوب رشد کرد. کم کم به فوتبال علاقه مند شد. او در کنار دو خواهر و یک برادر بزرگ شد. برادر کوچک تر فرهاد را هم خوب می شناسید. فرزاد مجیدی که درست بسان فرهاد از بهمن به استقلال تهران پیوست. فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود. از تیم های پایه کار خود را آغاز کرد. گرچه مادرش به طور کلی مخالف حضور او در میادین فوتبال بود اما پدرش از همه نظر یار و پشتیبان او بود. فرهاد مجیدی این روزها دوباره پیراهن استقلال تهران را بر تن کرده است. پیراهنی که با آن به فرهاد مجیدی تبدیل شد و شاید با آن از دنیای فوتبال خداحافظی کند.



آغاز یک راه طولانی



اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود. تیمی که با کمبود امکانات مواجه بود اما با این حال این مساله باعث نشد تا فرهاد مجیدی فوتبال را کنار بگذارد. پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست. وضعیت در تیم جوانان بهمن بهتر از کشاورز بود. روزی 3 بار تمرین می کرد. تمرین های سنگین و نفس گیر. برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد. درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از هشت ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن بود. او می دانست که اگر در رده سنی امید موفق ظاهر شود می تواند به تیم بزرگسالان و مطرح بهمن راه پیدا کند. پس وقت تلاش بود! تلاشی برای رسیدن به یک آرزوی دیرینه! او پس از یک دوره کوتاه به آرزویش رسید و پیراهن تیم بزرگسالان بهمن را بر تن کرد. آن روزها بهمن در شرایط خوب و آرمانی قرار داشت. او حالا آرزوهای بزرگتری در سر داشت...








حضور در استقلال!



پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. تیمی که همیشه آرزوی پوشیدن پیراهنش را در سر داشت. فرهاد مجیدی می دانست که راه سختی در پیش دارد. راهی که به قله های افتخار ختم می شد. او در استقلال به یک شاه مهره تبدیل شد! شم بالای گلزنی و هوش فوق العاده او باعث شد که به یکی از موفق ترین و محبوب ترین بازیکنان آن زمان استقلال تبدیل شود. به واقع می توان از فرهاد مجیدی به عنوان یکی از ستاره های اواخر دهه هفتاد نام برد. گل که می زد یک دستش را روی سینه می گذاشت و دست دیگر را باز می کرد! حرکت او بعد از هر گل تکرار می شد. مجیدی سالها برای استقلال بازی کرد و در واقع همین مساله باعث شد که حتی امروز محبوبیت خاصی بین هواداران استقلال داشته باشد.


اروپا، مقصد بعدی فرهاد!


درخشش او در بازیهای لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش که با استقلال روابط حسنه ای داشتند سخت به دنبال جذب فرهاد باشند. فرهاد مجیدی تصمیم خود را گرفت و در زمان حضور فتح الله زاده به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود اما فرهاد همیشه از آن به عنوان یک تجربه طلایی یاد می کند. اختلاف در مبلغ قرارداد و همین طور یکی دو مصدومیت سنگین باعث شد تا فرهاد مجیدی فکر ادامه فوتبال در اروپا را از سر خود بیرون کند. رضایت نامه او بعد از یک فصل نا موفق در اتریش صادر شد...






امارات، نقطه آغاز...



شاید فکرش را نمی کرد که در امارات به آن همه موفقیت برسد. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره محبوب در بین شیوخ اماراتی تبدیل شد و پوسترهای او در سرتاسر امارات به چشم می خورد. سبک بازی او با دیگر بازیکنان آنقدر متفاوت بود که بازیهای او خیلی زود به چشم آمد. فرهاد مجیدی از نظر مالی نیز آنقدر تامین بود که جایی را جز امارات ترجیح نمی داد. پس از الوصل به الاهلی امارات پیوست. در آنجا نیز بازیهای خوبی به نمایش گذاشت. اما در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاههای امارات به میدان برود. او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا و در برابر دالیان درخشید و به یک قهرمان تبدیل شد. گل رویایی او در آن بازی العین را به فینال جام باشگاهای آسیا برد و در آخر او با العین قهرمانی در آسیا را تجربه کرد. او دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.


حضور کم فروغ در رده ملی!



او در سال 1375 برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد. محمد مایلی کهن مربی وقت تیم ملی به توانایی های فرهاد اعتقاد داشت. فرهاد مجیدی اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. گرچه او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت اما از او به عنوان یک بازیکن کم فروغ در رده ملی یاد می شود. او در حالی که در اوج بود و در امارات می درخشید خیلی کم به تیم ملی دعوت می شد و زمانی هم که به اردو ها ملحق می شد به دلیل دوری طولانی از تیم ملی نمی توانست به هماهنگی لازم برسد. او در طول دوران بازیگری خود 41 بازی ملی انجام داده است و تنها موفق به ثمر رساندن 10 گل شده است.


بازگشت به استقلال...


مشکلات داخلی او با مدیران النصر امارات و فسخ قراردادش باعث شد تا در بدو ورود دوباره ناصر حجازی به استقلال، صحبت از بازگشت فرهاد مجیدی به میان آید. فرهاد مجیدی پس از کش و قوس های فراوان به استقلال پیوست تا به قولی که در زمان جدایی اش از استقلال داده بود عمل کند. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب او بودند. فرهاد مجیدی پس از رفت و آمدهای فراوان بلاخره کارت آی تی سی خود را دریافت کرد تا این روزها به عنوان شاه مهره آبی ها از او یاد شود.



فرهاد مجیدی این روزها در تهران به همراه همسر و دخترش تیام زندگی می کند و می خواهد با درخشش در تیم محبوب و اسبق خود بار دیگر به یک ستاره تبدیل شود. فرهاد مجیدی از این هفته اجازه حضور در ترکیب استقلال را دارد. او آمده است تا خودی نشان دهد. بار دیگر با پیراهن استقلال گلزنی کند و آن حرکات معروف خود پس از گلزنی را اینبار در استادیوم آزادی انجام دهد.


گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392 ساعت: 1:32

فروردین:

خیلی از خانمهای متولد این ماه گله دارند که هر چه برای اطرافیان خود میکنند بجز نمک نشناسی و نارو و کلک چیزی نصیب شان نمیشود و در واقع جواب محبت و فداکاری شان، دشمنی و یا بی تفاوتی است. به این گروه توصیه میشود حداقل با شناسائی آدمها، اقدام به یاری کنند.



حافظ:
سایه طایر کم حوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همایی بکنیم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم
تعبیر:راه دشواری در پیش داری. برای رسیدن به هدف، اراده ای محکم لازم است. باید هوشیار و مراقب باشی تا دچار لغزش و خطا نشوی. از دوستان مشفق و آگاه راهنمایی بطلب و با آنها مشورت کن. صبر و حوصله کن تا با آرامش خاطر به کار خود ادامه بدهی.

اردیبهشت:


بعضی از دخترها از نامزدیهای طولانی و یا عشق بظاهر پرشور ولی بدون آینده دچار ترس و بی امیدی شده اند در حالیکه براحتی می توانند این مسائل را به بحث و تصمیم گیری جدی بکشند و خیال خود را راحت نمایند. در ضمن بعضی از پسرها و دختران متولد این ماه در صدد جدا شدن از کانون خانواده و تشکیل یک زندگی مستقل هستند این گروه باید حسابگرانه و صبورانه تصمیم بگیرند، چرا که گاه همراه شدن با بعضی دوستان، افتادن به مسیری است که گاهی بازگشت از آن امکان پذیر نیست .

حافظ:

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
تعبیر:غرور و تکبر را در زندگی از خود بران و با دوستان و آشنایان مهربان باش و در هنگام بی نیازی و آسایش به فکر سختی و مشقت زندگی دیگران هم باش. با مهربانی و دوستی و با یاری دیگران می توانی زندگی راحتی داشته باشی. با مردم متکبر و خودپسند همنشینی نکن.

خرداد:


در زمینه مسائل عاطفی و احساسی، خیلی ها در شرایطی قرار دارند که همه چیز را ایده آل میبینند ولی بهتر است در تحکیم آن نیز بکوشند.


حافظ:میان مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابروکمان کرد
تعبیر:انتظاری که از رسیدن به هدف داشتی برآورده نشده است و به آرزوهایت نرسیده ای. با ناله و شکوه هیچ کاری درست نمی شود. نا امید نباش و در روشی که انتخاب کرده ای تجدید نظر کن و با عقل و تدبیر به سوی هدف برو.

تیر:


خیلی ها در شرایط موجود در صدد نقل و انتقالاتی بر آمده اند، اینروزها هرگونه اقدامی در این زمینه باید با احتیاط و حساب شده انجام گیرد و باصطلاح به عوارض و عواقب آن نظر انداخته شود.

حافظ:

میان مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابروکمان کرد
تعبیر:انتظاری که از رسیدن به هدف داشتی برآورده نشده است و به آرزوهایت نرسیده ای. با ناله و شکوه هیچ کاری درست نمی شود. نا امید نباش و در روشی که انتخاب کرده ای تجدید نظر کن و با عقل و تدبیر به سوی هدف برو.
مرداد: 


میانسالان و بزرگسالان در دنیای پاک معنوی خود غرق هستند و به رابطه های مادی امروز مردم میخندند، براستی دلبستگی به مادیات رشته های آرامش، عشق، امید و پیوندهای خانوادگی را دچار تزلزل میکنند.


حافظ:


رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشم گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر
حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر
تعبیر:با دوستان، صمیمی و با نزدیکان، یکرنگ باش و زندگی را با آسودگی و راحتی طی کن. به دوستان کمک کن تا در لحظات بحرانی به کمک تو بشتابند. در زندگی خانوادگی سختگیر نباش

شهریور:


زن و شوهرهای این ماه اغلب زندگی آرام و خوشبختی دارند و بعضیها نیز بدلیل مسائل کوچک خود را درگیر بگو مگو و بحثهای بی پایه و اساس کرده اند که باید به آنها پایان دهند.

حافظ:

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
تعبیر:غرور و تکبر را در زندگی از خود بران و با دوستان و آشنایان مهربان باش و در هنگام بی نیازی و آسایش به فکر سختی و مشقت زندگی دیگران هم باش. با مهربانی و دوستی و با یاری دیگران می توانی زندگی راحتی داشته باشی. با مردم متکبر و خودپسند همنشینی نکن.

مهر:

خانمهای متولد این ماه معمولا" اسرار و راز و رمزهای خود را پنهان میکنند و همین سبب آشفتگی فکری میشود در حالیکه گاه آدمها باید به یک شخص اطمینان کنند، شخصی که قابلیت راز داری خود را ثابت کرده باشد تا با بازگویی رازها و مسائلی، سبک شوند.

حافظ:


بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد
تعبیر:صبر و شکیبایی و توکل به خداوند راه گشای تو است. به آنچه که داری قناعت کن تا رنج بیهوده نبری. لطف و کرم خداوند با قناعتگران است. مال و ثروت دنیا ناپایدار و فانی است.
آبان:

خیلی از متولدین این ماه بدلیل کسالت و تکرار، باید از شغل خود و یا حداقل در فضای آن تغییرات تازه ای پدید آورند و باصطلاح با این کار تغییر روحیه بدهند.


حافظ:

مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان نستدن جام می از جانان گران جانی بود

دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود
تعبیر:دودلی و تردید را از خود دور کن. از همنشینان و دوستان بد دوری کن تا دچار رنج و گمراهی نشوی. آرزوهای دور و دست نیافتنی غیر از رنج و زحمت نتیجه ای ندارد. اعتدال و میانه روی را پیشه کن.

آذر:

در زمینه مسائل احساسی و عاطفی برای دختر خانمهای متولد این ماه خبرهای خوشی در راه است چه آنهایی که در آستانه ازدواج هستند و چه آنها که با وسواس و یا سختگیری مرتب ایراد میگیرند.


حافظ:


هر نقش که دست عقل بندد جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ از بهر نثار خوش نباشد
تعبیر:بخت و اقبال با تو مساعد است. در زندگی قدر دوستان را بدان زیرا بدون آنها زندگی غم انگیز و دشوار می گذرد.


دی:


در اطراف متولدین این ماه همیشه گروهی آدم غیبت گو و دو بهم زن هستند که اگر بموقع شناسائی نشده و کنار گذاشته نشوند، دردسرهای فراوانی گریبانشان را میگیرد.حافظ:

به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست

زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید که گفته سخنت می‌برند دست به دست
تعبیر:سختی ها و مرارت ها را آسان بگیر تا در زندگی شاهد مقصود را در بر بگیری. فروتن باش تا سربلند شوی. هیچ راحتی بدون تحمل سختی و تلاش بدست نمی آید، بنابراین زندگی بهتر در سایه تلاش و کوشش است.

بهمن :


حتماً باید از خنده های بیجا دست بردارید وگرنه دوست یا همکارانتان را با این کار ناراحت می کنید. شما از تمام اتهامات بی گناه هستید و نمی خواهید که همسرتان به شما مشکوک شود. این طور نیست؟ حافظ:


لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است قد تو سرو و میان موی و بر به هیت عاج
فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی کمینه ذره خاک در تو بودی کاج
تعبیر:در زندگی کاملاً موفق هستی و در هنر به اهداف خود خواهی رسید. فقط مراقب باش تا متکبر و مغرور نشوی زیرا غرور آفت زندگی انسان است. با مردم به مهربانی و نرم خویی رفتار کن.

اسفند:


یک نفر شما را مجبور به انجام کاری می کند و چون اعتماد به نفس تان کم شده است شاید پیشنهاد او را بپذیرید.البته این کار او هیچ سودی ندارد و تنها شما را ناراحت و رنجیده می کند.بهتر است خودتان را از این شرایط دور کنید تا همه چیز بدتر نشده است.

حافظ :

جایی که یار ما به شکرخنده دم زند ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند
تعبیر:غرور و تکبر دیگران را به هیچ بگیر و به دوستان ظاهر الصلاح دل مبند. برای رسیدن به مقصود باید به خود متکی باشی. عاقبت اندیش و هوشیار باش تا دچار رنج و زحمت نشوی


گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 21 مرداد 1392 ساعت: 3:29


جاسلین یکی از بزرگترین دختر بچه هایی است که در بیمارستان دانشگاه لایپزیک آلمان متولد شده است.
این دختر شش و نیم کیلو وزن و حدود 23 اینچ قد دارد و به طور طبیعی متولد شده است.

جاسلین هم اکنون رکورد بزرگترین نوزاد متولد شده در آلمان را دارد.رکورد پیشین متعلق به یک پسر بچه به نام جاهد بود که هنگام تولد نزدیک به شش کیلو وزن داشت.

گفتنی است در مارس سال جاری میلادی نیز نوزادی با وزن بیش از 7 کیلو در انگلیس به طور طبیعی متولد شده بود.

بر اساس کتاب رکورد های گینس تاکنون بزرگترین نوزاد متولد شده در سال 1897 و با وزن 23 پوند ( بیش از 10 کیلو ) متولد شده بود.


اینم عکسش.


گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 435 تاريخ : يکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت: 0:00

" فرق ما با نسل جدید "

اون چیه که بدون اون نمیشه زندگی کرد ، اما دیده نمیشود ؟

جواب ما : هوا

جواب نسل جدید : وایرلس :))

 

 

" خر نشو بدبخت " چیـست ؟؟

نصیحت و توصیه ای دوسـتانه جـهت امـتناع از انجام کاری!!!

 

 

گفتمان عاشقانه طرف به نـامزدش :
پسته بخور عزیزم !!!!!

 

 

تازگیا تو اس ام اس ها سلام رو فقط یه "س" مینویسن !
تا چند سال دیگه اسمس خالی میفرستن خودمون باید بفهمین منظورشون چیه :|

.

 

یخچال ساید بای ساید هم نشدیم ،

نیمه گمشدمون تو بغلمون باشــه :|

 

 

از تفریحات سالم من همین بس که :

تو اتوبوس یا مترو یهویی از جام بلـند مـیشم ، مردم کــه هجوم میارن بــه سمت صندلی خالی‌...

از جیبم موبایلم رو در میارم دوباره میشینم :D

 

 

گدا به یه بنده خدایی میگه : 100 تومن بده با اتوبوس برم خونه

طرف میگه : 100 تومنی ندار ، 5000 تومنیه!

گدا : خب ، دیگه مجبورم با آژانس برم خونه!!!

 

 

عادم اگه ابتدای پله برقی تجریش زن بگیره ، تا برسه اون بالا بچه اش میره کلاس سوم !!!

 

 

 

احترام کردن به بعضی ها مستحب هم نیست چه برسه به واجب !!!

 

 

خیر سرمون رفتیم شمع روشن کردیم حاجت بگیریم ، یه زنه هم اومد شمعشو پیش شمعای من روشن کرد,بعد شمعش افتاد رو شمعای من حاجتا قاطی شد الان حالت تهوع بهم دست داده :|

 

منبع : www.4fun.ir

 

گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 243 تاريخ : يکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت: 0:27

دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) که به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي  موسي بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي .

و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي  کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.

 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.

انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:

بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .

عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

حسين (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.

در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....

امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريک رنجهاي برادر بود و چون مي دانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي  معاويه بشکند و سزاي ناهنجاريش را به کنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و کوبنده خاموشش ساخت .

 

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي  و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامي پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .

امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.

بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهي محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي  که معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي  (16) سخناني  تند به معاويه گفت و يا نامه اي کوبنده براي او نوشت .

معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

قيام حسيني

يزيد پس از معاويه بر تخت حکومت اسلامي تکيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت کند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاکم مدينه نوشت و در آن يادآور شد که براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:

"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل (17) يزيد آن گاه که افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاک که حتي  ظاهر اسلام را هم مراعات نمي کند) بر مسند حکومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروي اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.)

امام حسين (ع ) مي دانست اينک که حکومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفي از مدينه به سوي مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مکه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به کوفه هم رسيد. کوفيان از امام حسين (ع ) که در مکه بسر مي برد دعوت کردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموي خويش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفي را از نزديک ببيند و برايش بنويسد. مسلم به کوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت کردند، و مسلم هم نامه اي  به امام حسين (ع ) نگاشت و حرکت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.

هر چند امام حسين (ع ) کوفيان را به خوبي مي شناخت ، و بي وفايي  و بي ديني شان را در زمان حکومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد کرد، و ليکن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت که به سوي کوفه حرکت کند.

با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعني روزي  که همه مردم مکه عازم رفتن به "مني " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مکه (18) برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با اين کار هم به وظيفه خويش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نکرده ، بلکه عليه او قيام کرده است .

يزيد که حرکت مسلم را به سوي کوفه دريافته و از بيعت کوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (که از پليدترين ياران يزيد و از کثيفترين طرفداران حکومت بني اميه بود) به کوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهديد ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد.

(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتکار و بي ايمان کوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و کار به جايي رسيد که عده اي از همان کساني که براي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.

امام حسين (ع ) از همان شبي که از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي که در مکه اقامت گزيد، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهي از منکر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .

و اين مأموريتي بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتي اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.

علم امامت مي دانست که آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او کسي نبود که در برابر دستور آسماني  و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي  به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدي خدا بر او باد) .

خبر "شهادت حسين (ع ) در کربلا" به قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حرکت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشديد کرد. بويژه که خود در طول راه مي فرمود: "من کان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.

هر کس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان اين توهم پيش آمد که حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.

غافل از اين که فرزند علي  بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشيد.

باري امام حسين (ع ) با همه اين افکار و نظريه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و کوچکترين خللي در تصميمش راه نيافت .

سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر يک ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهايشان شنهاي گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي  گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست .
راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي  فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه اي که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تکميل کرد، طوفاني  در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي  ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .

از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي  و عزاداري محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند.

غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزي به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود اشعاري در سوگواري حسين براي ما بخوان . وقتي شروع به خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان که صداي گريه از خانه برخاست .

بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نيز از آن جناب است که فرمود: "گريستن و بي تابي کردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، که ثواب و جزايي گرانمايه دارد.

باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که يکي از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد که به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايماني که (23) به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.

امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يکون من الاعمال . (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر است .

زيرا که اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي  روح را به سوي ملکوت خوبيها و پاکدامنيها و فداکاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معياري والا دارد، لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اکتفا کرد، بلکه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداکاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسيني به فراموشي مي گرايد.

 

اخلاق و رفتار امام حسين (ع )

با نگاهي  اجمالي به 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي  حسين (ع )، درمي يابيم که هماره وقت او به پاکدامني  و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درک و ديد ما گذشته است . اکنون مروري  کوتاه به زواياي زندگاني آن عزيز، که پيش روي ما است :

جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري  و حتي در آخرين شب (25) داشت . گاهي در شبانه روز صدها رکعت نماز مي گزاشت .

زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم  (27) حضرتش بارها پياده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.

ابن اثير در کتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "کان الحسين رضي الله عنه فاضلا کثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه کارهاي پسنديده را انجام مي داد.

شخصيت حسين بن علي  (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتي با برادرش امام مجتبي (ع ) پياده به کعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي به (29) احترامشان از مرکب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند.

احترامي که جامعه براي  حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگي  مي کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود.

و گرنه ، او نه کاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند، و حرم رسول الله (ص ) را براي او خلوت نمي کردند... اين روايت يک نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ، بخوانيم :

روزي از محلي عبور مي فرمود، عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشکي  مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت که تعارفش کردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتکبرين "، خداوند متکبران را دوست نمي دارد. (30)

پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنيد.

آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي  (31) هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستي را با عمل خويش به جامعه آموخت .

شعيب بن عبدالرحمن خزاعي  مي گويد: "چون حسين بن علي (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مبارکش آثار پينه مشاهده کردند، علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر کيسه هاي  غذايي است که پدرم شبها به دوش مي کشيد و به خانه (32) زنهاي  شوهرمرده و کودکان يتيم و فقرا مي رسانيد.

شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان مي توان در داستان "ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام " دريافت ، که اجمال و فشرده اش را در اين جا متذکر مي شويم : يزيد به زمان ولايت عهدي ، با اين که همه نوع وسايل شهوتراني و کام جويي و کامروايي از قبيل پول ، مقام ، کنيزان رقاصه و... در اختيار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوي شوهردار عفيفي دوخته بود.

پدرش معاويه به جاي اين که در برابر اين رفتار زشت و ننگين عکس العمل کوبنده اي  نشان دهد، با حيله گري  و دروغ پردازي و فريبکاري ، مقدماتي فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بکشاند. حسين بن علي (ع ) از قضيه باخبر شد، در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يکي از قوانين اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدي و تجاوز يزيد را از خانواده مسلمان و پاکيزه اي قطع نمود و با اين کار همت و غيرت الهي اش را نمايان و علاقه مندي خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و اين رفتار داستاني شد که در مفاخر آل علي (ع ) و دناءت و ستمگري بني اميه ، براي هميشه در تاريخ به يادگار (33) ماند.

علائلي در کتاب "سمو المعني " مي نويسد:

"ما در تاريخ انسان به مردان بزرگي برخورد مي کنيم که هر کدام در جبهه و جهتي  عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يکي در شجاعت ، ديگري در زهد، آن ديگري در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است که ابعاد بي نهايتش هر يک مشخص کننده يک عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه (34) والاييها و فرازمنديها است .

 آري ، مردي که وارث بي کرانگي  نبوت محمدي است ، مردي که وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي  (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشکار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد که بايد او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهيم .

امام حسين (ع ) و حکايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه يک بزرگ مرد تاريخ را براي ما مجسم مي سازد، بلکه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداکاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايي  مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهاي انسان را ارجمند نمود.


التماس دعا

منبع :www.valiasr-aj.com

گالری عکس...
ما را در سایت گالری عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi mehdi98 بازدید : 238 تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 ساعت: 4:1